محمد آریانمحمد آریان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه سن داره

نفس مامان و بابا

روز شماری برای تعیین جنسیت تا اول اردیبهشت

سلام جیگر مامان خوبی نازنینم الهی فدات شم که دیگه وول خوردنات بیشتر شده و فهمیدم که دفعه اول توهم نبوده و واقعا لگد زده بودی منو بابا با هر بار تکون خوردنت کلی ذوق میکنیم و قربون صدقه ات میریم. دیروز رفتم دکتر تا چکاپ ماهانه رو انجام بدم .خانوم دکتر فشار و وزن من و ضربان قلبت شما رو چک کرده و فقط گفت یکم فشارم پایینه، تعجب کردم چون تو ایام عید تخمه و آجیل زیاد خوردم و فکر میکردم حتما فشارم بالاتر رفته ولی خدا رو شکر فشارم بالا نرفته بود. دکتر گفت که 19 هفته ام  و رشد بچه هم خوب بوده نمیدونم از کجا فهمید چون فقط رو شکممو یکم فشار داد و ضربان قلبت رو چک کرد حتما تجربه داشته.بعدشم برام قرص آهن و مکمل کلسیم و امگا 3 نوشت تا کمبودی ندا...
20 فروردين 1391

اولین تکون خوردن نی نی

سلام جیگر مامان امروز  فقط اومدم یه لحظه به یاد موندنی رو اینجا ثبت کنم البته هنوز مطمئن نیستم که احساسم درست بوده یا نه ولی بعد از ظهر که داشتم قرآن میخوندم یهو چند تا ضربه مثل نبض زیر دلم حس کردم که فکر میکنم تکون خوردی چون چند ثانیه بعد دوباره تکرار شد الهی قربونت بشم مامان. دقیقا ساعت 4:27 دقیقه بعد از ظهر امروز بود که اولین تکونتو حس کردم هر چند یکم مبهم و کوتاه بود ولی خیلی واسم شیرین بود.البته شاید اشتباه کرده باشم ولی خواستم اینجا ثبت کنم تا یادم بمونه. راستی بابا هم از سفر برگشت و مامان امشب خیلی خوشحاله الانم بیشتر ازین نمیتونم واست بنویسم چون میخوام برم پیش بابا این یه هفته دلم حسابی براش تنگ شده بود. دوستت دارم عسلم ...
7 فروردين 1391

هفته 16

    سلام عزیز دردونه مامان خوبی گلم  آخرین روزهای سال ٩٠ رو داریم میگذرونیم و کم کم بوی بهار میاد کوچولوی من عید امسال متفاوت با سالهای قبله چون تو هم پیشمون هستی و امسال من و بابا به جز تبریک به همدیگه اولین عید رو به تو نازنینم هم تبریک میگیم . امسال به خاطر وجود شما مامان خونه تکونی نکرد چون هم برام سخت بود و هم اینکه قراره بعد از عید خونمونو عوض کنیم و خونه بزرگتری بگیریم چون این خونمون یه خوابه ست و یکم کوچیکه و اگه خدا بخواد میخوایم خونه دو خوابه بگیریم تا برای شما هم یه اتاق خوشگل درست کنیم. این هفته ١٦ هفتگی رو تموم میکنی و وارد هفته 17 میشی.خدا رو شکر من حالم خوبه و تو نی نی نازم اصلا مامانو اذیت نکردی.م...
7 فروردين 1391

اولین عید

    عیِـــــــــــــــــــــــدت  مبــــــــــــــــــارکــــــــــــــ  گلـــــــــــــــــــم       سلام عزیز دلم خوبی ساعت  8:44 دقیقه صبح امروز آغاز سال 91 بود و عید امسال ما با سالهای دیگه فرق داشت چون شما نازنینم  تو دل مامان بودی و امسال ما عید رو سه نفره جشن گرفتیم همچنین شما هنوز نیومده اولین عیدیتو از بابا گرفتی. دیشب هم که شب عید بود همگی خونه بابایی دعوت بودیم بابا جون اینا هم دعوت بودن و شب خیلی خوبی رو دور هم گذروندیم همراه با سبزی پلو با ماهی شب عید که حسابی چسبید. عید امسال به خاطر شما مسافرت نرفتیم چون هم نمیتونستم طولانی مدت تو ماشین بشینم و هم ترسیدم که واس...
1 فروردين 1391
1